وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی

ساخت وبلاگ
خطاب به شهید ...جهنمی ست جهان حول محور تردیدنشسته ایم و فقط استخاره میگیریمهمیشه در زدن حرف مرد میدانیمو در میانه میدان کناره میگیریمتو رفتی و‌ برکت رفت و شهر یادش رفت...نشسته ایم و فقط یادواره میگیریمخودت بگو که چه چیزی از این عجیب تر استکه یادواره ی تو از خودت غریب تر استسیاستی که به هرحال بی کفایت بودچرا مقصر‌ این بی کفایتی دین است؟چرا شعارنویسی گرگ و گله یکی ستحواس-پرت شده یا که بحث سنگین است؟قرار بود که پایان کار (آن) بشویممیان راه چرا حال و روزمان (این) است؟تو کوهی از طلبی، ما به تو بدهکاریمنشسته ایم... اگرچه سوال هم‌ داریمچه شد که از سر این نسل، جهل‌ بالا رفتچه شد که از سر هر عقل روسری‌افتادچه شد که مأمن آغوش ما افاقه نکردچه شد که رفت و به آغوش دیگری افتادچه شد که خطبه ی گوساله ها قرائت شدچه شد رسانه به دستان سامری افتادسوال های زیادی ست که نمی دانیمدر این میانه برقصیم یا برقصانیمدرون آتش یک (توی کوچه رقصیدن)خلیل های زیادی هنوز می سوزندهمیشه هم خودشان اصل را تلف کردندولی زمین و زمان را به هیچ می دوزندبه ذبح کردن تو توی کوچه خندیدندجماعتی که عزادار مرگ پیروزنددر ازدحام زن و زندگی و آزادیچقدر فحش شنیدی، چقدر جان دادیدعا بکن که نجنگیده عدل سر برسدنبرد شب زده منجر به آفتاب شودکسی که مسجد ما را به تیغ شعله کشیدبه حق خون تو میخانه اش خراب شدهجوم غرب به دست خودش غروب کندغروب جمعه ای از شرق انقلاب شوددعا بکن که خدا از دلت خبر دارددعا بکن، که دعاهای تو اثر دارد وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 13:30